شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ |۲۹ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 2, 2024
حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله غفوری

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین غفوری، تحول در حوزه را با توجه به سرعت تحولات جهانی و اجتماعی ضروری خواند و تصریح کرد: مقصود از تحول این نیست که حوزه از مسیر فقه و اصول خارج شده و روش اجتهاد تغییر یابد و یا فقه جواهری کمرنگ شود.

حجت‌الاسلام و المسلمین حبیب الله غفوری، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، با اشاره به ضرورت تحول در نظام آموزشی حوزه، گفت: مقصود از تحول این نیست که حوزه از مسیر فقه و اصول خارج شده و روش اجتهاد تغییر پیدا کند، یا فقه جواهری کمرنگ شود. بلکه معنایش این است که ما همین محتوا را مثل ادبیات عرب، معانی بیان، علوم عقلی و فقه و اصول، تفسیر قرآن، فراگیری علم کلام و نظایر این‌ها که جزو ضروریات حوزه است را حفظ کنیم، ولی در عین حال بتوانیم با روش‌های بهتر، عمیق‌تر، دقیق‌تر و در زمان کمتر کار تربیت و تعلیم را در حوزه‌های علمیه انجام دهیم.

مدیر حوزه علمیه تهران از تدوین «مدرسه الگو» خبر داد و در توضیح آن، افزود: تربیت فضلای متخلق، عالم، فاضل، بامعنویت، متدیّن، بابصیرت و ... در مدارس انجام می شود و ستاد مرکزی و مدیریت های استانی نقش پشتیبانی و نظارت را بر عهده دارند.

حاصل گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین غفوری، مدیر حوزه علمیه تهران در ادامه می آید:

* به عنوان سئوال نخست، لطفاً درباره طرح «مدرسه الگو» که اخیراً نیز در اجلاسیه مدیران مدارس علمیه استان تهران به تشریح آن پرداختید، توضیح دهید؟

 کار اصلی حوزه یعنی تربیت فضلای متخلق، عالم، بامعنویت، متدیّن، و با بصیرت در مدارس انجام می شود. در یک کلمه «تربیت و تعلیم» کار ذاتی مدارس علمیه است و ستاد مرکز و مدیریت های استانی نقش پشتیبانی و نظارت را بر عهده دارند.

بنابراین فعالیت مدارس در عرصه‌های  اخلاقی، تهذیبی، علمی و آموزشی که جزو رکن‌های تعلیم و تربیت می‌باشد، مبتنی بر محورهایی است. یکی از این محورها «کار تربیتی» است که خود مبتنی بر دو محور است. اولین محور؛ وجود یک شخصیت معنویِ متخلق است تا هم نقش استاد اخلاق و الگوی معنوی و هم نقش مشارو امین را برای طلاب ایفا کند و به نحوی طلبه‌ها با حضور این شخصیت، الگوی معنوی و طلبگی را از این طریق پیدا کنند و راه درستِ بندگی را تشخیص بدهند.

 این اتفاق در مدارس کمتر مورد توجه واقع شده است، در حالی که رویه حوزه قدیم این گونه نبود، به این صورت که با حضور یک شخصیت عالم و متّقی ابتدا آن محور اخلاقی معنوی شکل می‌گرفت و سپس پیرامون آن محور شاگردانی جمع می‌شدند، و مدرسه‌ای شکل می‌گرفت، و شاگردان همین شخصیت علمی و معنوی را به عنوان الگوی طلبگی خود انتخاب می‌کردند. و البته در غالب موارد همین محور اخلاقی و معنوی محور علمی هم بود. از این رو تأثیر رفتاری، عملی، و کلامی این شخصیت که محور علمی و معنوی طلاب بود، در شکل گیری شخصیت آنان اصلی‌ترین نقش را داشت.

دومین محور در بحث تربیت و تهذیب؛ نوع برنامه‌ها و فضای معنوی حاکم بر مدارس می‌باشد. مجموعه برنامه‌های مدرسه باید به نحوی باشد که طلبه کاملاً احساس کند در یک فضای معنوی و ملکوتی تنفس می‌کند. مناجات سحر، تهجد، شب زنده‌داری، نماز جماعت اول وقت، گفتگوهایی با موضوع مباحث اخلاقی، توجه به قرآن، دعا و توسل از جمله برنامه‌های معنوی است که اگر به اندازه و در زمان مناسب خود صورت بگیرد، فضای مدرسه را ملکوتی و معنوی خواهد کرد. حتی برنامه‌های ورزشی، زیرا سلامت جسم زمینه‌ی سلامت روح انسان است. باید توجه داشت که برنامه‌های تهذیبی و مناجات به نحوی باشد تا هم جایگاه درس و کسب علم حفظ شود و هم معنویت بر کل فضای مدرسه سیطره داشته باشد.

البته فضای درسی مدرسه هم می‌تواند در این راستا یعنی تهذیب و تربیت طلاب مؤثر باشد، بدین شکل که اساتید سر کلاس و ابتدا یا انتهای درس، یک نکته، حدیث و یک تذکری را ولو به اندازه یک الی دو دقیقه به طلاب ارائه دهند، چرا که این تذکرات کوتاه در ذهن طلبه باقی می‌ماند و تأثیر خود را خواهد گذاشت.

* پیشنهاد شما برای ارتقاء کیفیت علمی و پژوهشی طلاب چیست؟

در بحث آموزش درسی، رکن آموزش استاد است. به عبارتی کسی که حرف اول و آخر را در مباحث علمی و آموزشی می‌زند استاد است. البته متن درسی هم در روند موفقیت آموزشی مؤثر است. برخی متون درسی که هم اکنون تدریس می‌شود از گذشته در حوزه‌های علمیه بوده، و بعضاً متونی هم هستند که جدیداً تدوین و به نظام آموزشی اضافه شده‌اند.

البته غالب متون درسی خوب و مفید بوده و تقریباً همه سرفصل‌های مورد نیاز از جمله بحث ادبیات عرب، معانی بیان، علوم عقلی، اصول، فقه و مباحث اعتقادی و قرآنی و نظایر آن‌ها را شامل می‌شود. و بعضی از این متون که جدیداً تدوین شده‌اند دارای تمارین مفید و کاربردی می‌‌باشند، و این آمادگیِ طلبه را برای یادگیری بهبود می‌بخشد و مطالب در ذهن طلبه ماندگار شده و بهتر فهمیده می‌شود.

همچنین وجود استاد خوب و مجرب و به عبارتی استادی که عالم و فاضل بوده و متخلق، منظم، منضبط، دلسوز، بسیار صبور، پای کار در تدریس، و پاسخگوی طلبه در شرایط مختلف باشد، خواهد توانست متن درسی را تبدیل به علم کرده و طلبه را از آن بهرمند کند.

* گاهی برخی اساتید تهران با وجود توانمندی‌های علمی و معنوی، به دلیل عدم تأمین نیازهای مادی حداقلی به ناچار از تدریس در حوزه علمیه منصرف شده و به نهادهای علمی مثل دانشگاه‌ها و دیگر مراکز و نهادهای دولتی منتقل می‌شوند. نظر شما در این باره چیست؟

همانطور که گفته شد دو محور اصلی تربیت و تعلیم باید در مدارس علمیه مورد توجه قرار بگیرد و این هدف نیز مبتنی بر نیروی انسانی متخلّق، بامعنویت، فاضل، عالم و بابصیرت است.

حوزه‌های علمیه به دلایلی نسبت به تامین نیازهای مادی و معنوی اساتید دچار موانع بسیاری بوده است و اینکه حداقل‌های زندگی یک استاد را ببینیم و درک کنیم و سپس بتوانیم آن نیاز‌ها و حداقل‌ها را تأمین نماییم، این اتفاق نیافتاده است.

در شهری مثل تهران و با تورم بالا، مشکلات زندگی مثل هزینه‌ سنگین تأمین مسکن، جزو دغدغه‌های اصلی و معضل بزرگ یک خانوداه تهرانی من جمله اساتید حوزه است، در حالی که استاد حوزه نباید چنین دغدغه‌هایی را داشته باشد وگرنه به همین دلیلی که عرض شد مجبور است بلافاصله بعد از تدریس، به امور دیگر نیز بپردازد تا بتواند امرار معاش فرزندان، همسرش و سایر هزینه‌ها زندگی‌اش را تأمین کند.                                                                    

لذا وقتی به این بُعد از مطلب توجه نشود ما در عرصه علمی و آموزشی موفق نخواهیم بود. همچنین کادر اجرایی مدارس که شامل مدیر و معاونین می‌شود نیز دچار همین مشکلات هستند.

شاید عده بسیار کمی از مسئولین مدارس قدرت تأمین هزینه‌های زندگی اساتید حوزه و کادر اجرایی مدرسه‌شان را داشته باشند، ولی اغلب مدارس این گونه نیستند و مسئولین مدارس مبلغ بسیار ناچیزی را می‌توانند تأمین کنند. در نتیجه استاد باکیفیت و باسواد حوزه، جذب مراکز علمی دیگر مثل دانشگاه‌ها می‌شود و علاوه بر اینکه به لحاظ مالی تأمین می‌‌شوند دارای امنیت شغلی نیز هستند، ولی در حوزه اینگونه نیست. آنگاه توقع داریم حاصل کار مدارس مطلوب باشد.

البته بنده منظورم این نیست که بیاییم یک چیزی مثل هیئت علمی دانشگاه در حوزه راه بیندازیم. نه! اصلاً عرضم این نیست. ولی وقتی استاد به من مراجعه می‌کند و می‌گوید ناچارم تدریس در حوزه را رها کنم و جذب دیگر نهادها و دستگا‌ه‌های دولتی بشوم، و اگر شما حداقل‌های زندگی‌ام را تأمین کنید، به دلیل علاقه‌ای که به حوزه دارم، در همین حوزه می‌مانم. در حالی که تأمین همین حداقل‌ها نیز هم اکنون از توان حوزه خارج است.

* به عقیده نخبگان و دلسوزان حوزه، ادامه روند فعلی نظام آموزشی در مدارس علمیه با توجه به سرعت تحولات جهانی و اجتماعی، جوابگوی نیازهای جامعه نخواهد بود. برای اصلاح این روند و این که طلاب از حفظ محوری اجتناب کنند، چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟

اگر تحول بخواهد در حوزه واقع شود، باید در مدارس اتفاق بیافتد. البته معتقدیم روش‌های آموزشی و پژوهشی باید متحول بشود. مثلاً در روش معروف سامرائی، نقش شاگرد در تعلیم و تعلّم بسیار پررنگ است، یعنی شاگرد می‌آید و درس را مطرح و سپس روی آن بحث می‌شود، و استاد فقط نظارت می‌کند تا ببیند چه مقدار از مطلب به درستی بیان شده و در ادامه اشکالات و نواقص را مطرح و تبیین می‌نماید.

بنابراین روشی که هم اکنون در نظام آموزشی غالب است؛ یعنی روشی که استاد فقط درس بگوید و شاگرد شنونده باشد، ثابت کرده است که جوابگوی تأمین نیاز علمی طلاب نیست. البته قلیلی از طلاب که عاشق کار علمی و پژوهشی هستند شاید این وضعیت برای آن‌ها قابل قبول باشد ولی برای بسیاری از طلاب اینگونه روش‌ها جوابگو نیست.

احیای پژوهش تحصیلی در نظام آموزشی حوزه نیز یکی دیگر از تحولاتی است که باید اتفاق بیافتد. یعنی بخشی از دروس آموزشی باید از طریق تحقیق و پژوهش انجام بشود. بدین صورت که محتوای درسی به همراه معرفی منابع مرتبط به طلاب ارائه شود تا در مورد آن پژوهش کنند. و در کنار آن، یادگیری مراجعه به منابع و نحوه استفاده از آن‌ها به طلاب آموزش داده شود. و این موارد از جمله اموری است که می‌تواند در نظام آموزشی حوزه منشأ اثر و پیشرفت جدی طلاب شود.

پس بهترین راه برای ماندگاری علوم حوزوی، پژوهش درسی است و می‌شود با حذف مطالب تکراری برخی دروس مثل ادبیات عرب، وقت و زمان آن را به تمرین و پژوهش درسی اختصاص داد و لزومی ندارد که حتما مواد درسی را حذف و یا سنوات تحصیلی را اضافه کنیم. بنابراین با یک برنامه دقیق و بهتر می‌توانیم کیفیت آموزشی را بهبود ببخشیم و طلاب در یک زمان کوتاه‌تری همین دروس را با ماندگاری بهتر و با مسلط شدن بر اصل متون، فرا بگیرند.

همچنین فرا گرفتن روش درست مطالعه و فیش برداری و یادداشت نکات اصلی، یاد گرفتن شیوه صحیح مباحثه، آشنا بودن به روش تحقیق و پژوهش و نظایر این‌ها قطعاً در پیشرفت علمی و آموزشی طلاب اثرگزار خواهد بود.

البته در روش ارزشیابی علمی طلاب نیز باید تحول صورت بگیرد. متاسفانه روش ارزشیابی کنونی، باعث شده تا برخی طلاب به تلخیص خوانی روی بیاورند، و با مطالعه نمونه سوالات و جزوات سر جلسه امتحان حاضر شوند، در حالیکه به اصل مطلب مسلط نیستند. و لذا نظام ارزشیابی کنونی قطعاً دارای ایراداتی است که باید اصلاح شود.

* با توجه به گستردگی موضوعات علمی اعم از مسائل فقهی، اصولی، عقلی، کلامی و... در حوزه‌های علمیه، اکثر طلاب تمایل دارند فقط در یک رشته علمی تخصص پیدا کنند تا بهتر بتوانند در جامعه ایفای نقش کنند. نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟

با توجه به اینکه پذیرش داوطلبین در حوزه‌های علمیه از سه مقطع راهنمایی، دیپلم و مقاطع بالاتر صورت می پذیرد و نیز با توجه به شرایط سنی هر کدام از این‌ها و میزان درک و فهم آنان از مواد درسی و پیشینه علمی و آموخته‌های قبلی‌شان‌، لازم می‌آید حتماً نظام آموزشی آن‌ها نیز متفاوت باشد. یعنی سنوات تحصیلی هر کدام از مقاطع باید متفاوت بوده و بر اساس پیشینه تحصیلی و شرایط سنّی‌ باشد. چون ممکن است داوطلبین مقاطع بالاتر بسیاری از امور درسی را فرا گرفته باشند و در این صورت لزومی ندارد برنامه و سنوات درسی آن‌ها همچون داوطلبین مقطع راهنمایی باشد. و این مسئله در تحول نظام آموزشی حوزه باید مورد توجه قرار بگیرد.

از طرفی خروجی‌هایی که حوزه به آن نیازمند است، بسیار متنوع هستند. برخی از این خروجی‌ها باید فقیه و مجتهد بشوند و برای این افراد برنامه آموزشی خاصی باید در نظر گرفته شود. ولی بعضی‌ها می‌خواهند مبلغ شوند که در این صورت چه لزومی دارد این افراد در مباحث فقه استدلالی و فقه اصولی که زمینه‌ساز اجتهاد هستند، این قدر وقت و زمان صرف کنند در حالیکه هدف چیز دیگری است، بلکه این‌ها بجای این مباحث باید مهارت‌های تبلیغی را فرا بگیرند.

البته همه طلاب باید یک دور کامل فقه و اصول، علوم عقلی و ادبیات عرب را بخوانند، زیرا این‌ها زیر ساخت‌های علمی یک طلبه را تشکیل می‌دهند. ولی طلبه‌ای که می‌خواهد مبلغ و یا مربی مدارس بشود، فقه استدلالی و نظایر این‌ها به چه کار این فرد می‌آید؟ بلکه او به اندازه‌ای که فقه را بشناسد و بتواند به مسائل و فتوای شرعی فقها مراجعه و آن‌ها را برای مردم تبیین و ارائه کند، کفایت می‌کند.

در هر حال نظام آموزشی باید برخاسته از یک نظام تربیتی باشد، تا سراسر تعلیم و تعلّم همان کار تربیت را انجام بدهد و مجموعه مباحثی که در بحث اخلاق، تربیت، تهذیب و آموزش و... گفته شد در واقع همان اهداف و معیارهای «مدرسه الگو» می‌باشد.

طرح «مدرسه الگو» که ناظر بر تحول در نظام تربیتی و آموزشی حوزه‌های علمیه است در شورای راهبردی حوزه‌های علمیه مطرح شده و مدیریت حوزه علمیه تهران نیز به سهم خود پیگیر این مسئله خواهد بود تا إن‌شاء‌الله نواقص موجود در نظام آموزشی برطرف شود. ولی اصل پیگیری و اعمال تغییر و تحول در این مباحث بر عهده شورای عالی و مدیر حوزه‌های علمیه است که چگونه راجع به این مسائل تصمیم گیری نمایند.

* رویکرد آیت‌الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه درباره بحث تحول در حوزه‌های علمیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رویکرد فعلی مدیر محترم حوزه‌های علمیه و شورای عالی نیز بر تحول هدفمند در نظام آموزشی حوزه‌های علمیه است. مخصوصاً در دیدار اخیر شورای عالی با مقام معظم رهبری و مراجع تقلید این مسئله در دستور کار قرار گرفته است.

البته مراد از تحول هم این نیست که احیاناً حوزه از مسیر فقه و اصول خارج شده و یا روش اجتهاد تغییر پیدا کند، یا فقه جواهری کمرنگ شود، بلکه معنایش این است که ما همین محتوا را مثل ادبیات عرب، معانی بیان، علوم عقلی و فقه و اصول، تفسیر قرآن، فراگیری علم کلام و نظایر این‌ها که جزو ضروریات حوزه است را حفظ کنیم، ولی در عین حال بتوانیم با روش‌های بهتر، عمیق‌تر، دقیق‌تر و در زمان کمتر کار تربیت و تعلیم را در حوزه‌های علمیه انجام دهیم.

انتهای پیام 313/42

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha